Skip to main content
پاویون های شهری

پاویون سقاخانه

By 27 فروردین 1401No Comments

نام اثر: سقاخانه

 

بخش: پاویون های شهری

 

هنرمند: سجاد جهانشاهی

محل نصب: خیابان امام خمینی، ورودی باغ ملی

پادکست دلنشین پاویون سقاخانه را بشنوید

بعید است کسی به مشهد و زیارت حرم امام رضا آمده باشد و اسم سقاخانه اسمال طلا، به گوشش نرسیده باشد.

سقاخونه‌ای طلایی که میون صحن کهنه حرم از سیصد و اندی سال پیش جاخوش کرده و هنوز هم نشونۀ خیلی‌هاست به وقت قرار و مدار گذاشتن تو صحن‌های بزرگ و رواق‌های پیچ در پیچ حرم امام هشتم.

سقاخانه اسمال طلا یا اسماعیل طلا درست رو به روی پنجره فولاده. خیلی‌هامون هنوز پیاله‌های برنجی طلایی رنگی رو که زیر شیر آب سقاخانه آویزان بود و عطشمون رو ظهرهای داغ تابستون تو حرم به خنکای آب و یه سلام به تشنه‌های دشت کربلا پیوند می‌داد، به خاطر داریم.

قصۀ این سقاخانه اما قدیمی‌تر از این حرف‌هاست. گفته شده که سنگ بنای سقاخانه را نادرشاه افشار گذاشته اما بنای فعلی آن را یکی از سرداران فتحعلی شاه قاجار سر و سامان داده است.

نقل شده نادر شاه افشار در جنگ هرات سنگی یک پارچه به غنیمت آورد. نادرشاه جایزه‌ای برای فردی که بتواند این سنگ را بدون آسیب دیدن ظرف 12 روز به مشهد برساند، تعیین کرد. فردی مسئولیت آن را پذیرفت و با خود فکر کرد شاید اگر سنگ را زودتر برساند، جایزه‌ای ویژه دریافت خواهد کرد و طی 8 روز سنگ را به مشهد رساند.

گرچه نادرشاه به دلیل نافرمانی چشم‌های او را کور کرد زیرا اعتقاد داشت او 12 روز را به نیتی خاص اعلام کرده بود اما در هر صورت سنگ در کنار جوی آبی که آن زمان از وسط صحن عتیق عبور می‌کرد، نصب شد، تا آب در آن ذخیره شده و مردم بتوانند برای رفع تشنگی از آن استفاده کنند. این وضعیت تا زمان فتحعلی شاه قاجار ادامه داشت.

در زمان فتحعلی شاه ، هدایایی از دربار هندوستان که زیر نظر انگلستان بود برای شاه ارسال شد. پیش از باز کردن هدایا، سردار شاه اسماعیل خان به محتویات هدیه مشکوک شد و از شاه درخواست کرد که بسته در فضای بسته باز نشود و آن را به خارج از شهر ببرند و چند خدمه آن را باز کنند. شاه هم با درخواست او موافقت کرد و بسته در خارج از شهر منفجر شد.

شاه که جان سالم به در برده بود، به پاس این خدمت، مقدار زیادی طلا به اسماعیل خان، هدیه کرد. اسماعیل خان با دریافت این طلاها به «زرریز خان» مشهور شد.

او دستور داد با طلاهای دریافتی بر روی سنگ نادری، سقاخانه‌ای با پوشش طلا بسازند و آن سنگ هراتی هم منبع آب سقاخانه باشد. از آن به بعد بود که سقاخانه به نام اسمال طلا مشهور شد.

تا سال‌ها منبع آب سقاخانه اسمال طلا از چشمه‌ای به نام چشمه گیلاس که در فاصله 48 کیلومتری مشهد امروزی بود، تامین می‌شد.

برای مشخص بودن سقاخانه در هنگام شب در گوشه‌ای از آن شمع روشن می‌کردند و بعدها رسم شد که افرادی که نذر و یا حاجتی دارند، هر شب جمعه شمع‌هایی را در سقاخانه‌ها روشن کنند.

با گذر زمان معماری سقاخانه‌ها تغییر کرد. در برخی محلات سقاخانه‌های موقت وجود داشت که در زمان‌های خاص مانند ایام محرم یا شب‌های قدر برپا می‌شد.

به هرحال سقاخانه‌ها که امروزه تنها نام و نشانی از آنها باقی مانده، جزو میراث تاریخی ایران محسوب می‌شوند. و یکی از قدیمی‌ترین سقاخانه‌ها که هنوز فعال است، همین سقاخانه اسمال ‌طلا در حرم رضویست.

ایستگاه سقاخانه هم سازه ای برگرفته از فرم و تزئینات سقاخانه های قدیمی است که با اسامی اهل بیت مزین شده و نورپردازی آن با حضور مخاطب تغییر می کند.

Leave a Reply