نام اثر: فیروزه سرا
بخش: پاویون های شهری
هنرمند: محسن اکبرزاده
محل نصب: جلوی بازار رضا، از سمت 17 شهریور
پادکست دلنشین پاویون فیروزه سرا را بشنوید
از کودکی قصه گوهر شب چراغ برای هم نسلان ما پر از ترس و تعلیق و جذابیت بود. قصهای که از گنج و جواهر و سنگهای گرانبها حکایت می کرد. لابهلای اتفاقهای آن قصه بود که خیلی از ما معنای ترکیب گوهرسنگ یا جواهر و گوهر را فهمیدیم.
بعدها که رسیدیم به جوانی و سن ازدواج و پایمان بازشد به طلافروشی و خرید زیورآلات عروسی، دستگیرمان شد که همۀ سنگهای براق و شیشهای، سنگ قیمتی یا جواهر نیستند. با اینحال تکهای بلور معدنی برشخورده یا فیروزۀ خوشتراش شد دلخوشی ما.
نه فقط به خاطر قیمت یا نمایش ثروت و دارایی، شاید برای آنکه زیبایی این سنگها، حس هنردوستیمان را به وجد میاورد و باعث برانگیختن حس تحسین و جلب توجهمان میشد.
برای اهالی این گوشه از جغرافیا، در میان سنگهای زینتی، فیروزه جایگاهی ویژه داشت. فیروزه برای ما همان سنگ آبى سبز تسبیح مادربزرگ و انگشترآقاجان بود.
فرق فیروزه عجمی و شجری را نمیدانستیم و فقط شنیده بودیم که نیشابور نه تنها در کشور بلکه در سطح جهان به دلیل کیفیت عالی فیروزهاش بسیار معروف است.
فیروزه برای ما فقط یک سنگ یا گوهر نبود، چشممان از کودکی عادت کردهبود به تماشای کاشیها و گنبدهای فیروزه فام.
دل بستهبود به این سبزآبیِ ویژه دوست داشتنی.
به این رنگ برگرفته از آسمان و دریا، به این حس و حال بیکرانه که از زیورآلات تا محراب و جانماز ما همهجا در گردش بود.
فیروزهای برای ما صبح کوچه باغهای نیشابور بود، ظهر قدمگاه و غروب حرم زیر طاق کاشیهای آبی رنگ و جلاخورده.
فیروزهای و سنگ فیروزه هنوز هم برای با پر از حس و حال روشن وشیرین است.
پر از یادها و خاطرههای ارزشمند که تنها این گوشه از زمین یافت میشود.
با همین نگاه امروز ایستگاه فیروزه سرا، بخشی از زیباسازی فضای شهریست. فضایی به منظور اطلاع رسانی و آشناکردن مخاطب با گوهرسنگ ها و خواص آنها و همچنین تعامل بین سازندگان و علاقه مندان به سنگ های زینتی است.