نام اثر: چکاچک
بخش: پاویون های شهری
هنرمند: فاطمه کریمی
محل نصب: ورودی بوستان جنگلی شاهد
پادکست دلنشین پاویون چکاچک را بشنوید
تاریخ و قصههای این دیار از چکاچاکِ مثنویِ شمشیرهای حماسه و واجآراییِ غزلهایِ دلبرانه سرشارند. چکاچاک، آواز و صدای ضربت تیغ و شمشیر و تبرزین و گرز است که پیاپی بر جایی فرود بیاید.
برای آنها که اهل شعر و ادب و حماسهاند، چکاچاک یادآور قصهها و پندهای حکیم توس در بیت بیت اثرسترگ و بیمانند شاهنامه است. قصههای امروز اما، حماسههای تازهای دارد.
حماسههایی که به جای تاختن اسب و چکاچاک شمشیر و فتح سرزمینهای تازه، شبیه رویاهای امروز، کنار روزمرگیهایمان قد میکشند.
حماسه امروز ما، نشاندن لبخند به روی لبهای کودکان است.
چکاچاک شمشیر ما امروز، بخشیدن و گذشت در مقام قدرت و توانایی است.
اسب تاختن ما امروز، گاز و ترمز گرفتنهای پیاپی در ازدحام خیابانها، برای رونق سفره خانواده است.
حماسه امروز ما، ایستادن، و امیدوار و سربلندماندن در هجوم تلخیها و ناامیدیهاست.
رستمهای روزگار ما به جای رخش و گرز و ببر بیان، به معرفت و مرام و خوشرویی آراستهاند.
افراسیابها از پس پهلوانان امروز ما هم بر نمیآیند و ضحاکها محکومند به اسارت ابدی.
هنوز هم اگر دقت کنیم پرچم کاوههای رنجدیده افراشتنیست و حرف فریدونهای دادگستر خریدار دارد.
قصه ما آدمها، دیروز و امروز ندارد. ما را در پیچ و خم تاریخ برای شادی و غم ساخته اند.
و تنها هنگامی که این راز را به درستی دریابیم، از ورطه تلخیها به سلامت عبور خواهیم کرد.
از پهنهٔ گیتی به سلامت گذار خواهیم کرد و شهد شیرین شادی را خواهیم چشید.
امروز اما ایستگاه چکاچاک غرفه ای حاوی حروف مختلف فارسی است که از سقف آویخته شدهاند. مخاطب میتواند آنها را حرکت دهد و هم زمان در داخل فضا داستانهای ادبی و حماسی پخش میشود.