Skip to main content
پاویون های شهری

پاویون ضامن آهو

توسط 27 فروردین 1401No Comments

نام اثر: ضامن آهو

 

بخش: پاویون های شهری

 

هنرمند: شهاب احمدی

محل نصب: جلوی بازار رضا، از سمت 17 شهریور

پادکست دلنشین پاویون ضامن آهو را بشنوید

مادربزرگ همیشه قصه را از این‌جا شروع می‌کرد که صیادی در دشت در پی آهویی می‌دوید.

آهو آن‌قدر دوید تا خود را به دامان حضرت علی بن موسی الرضا علیه السلام که اتفاقاً از آن حوالی می‌گذشت، رساند.

شکارچی به صید خود رسید، اما درست همین‌جای قصه حضرت رضا مانع صیاد ‌شد.

امام حاضر بود در ازای آزادی آهو مبلغی بیشتر از بهای شکار به شکارچی بپردازد.

اما از قرار صیاد راضی نشد و همان آهو را خواست.

آن وقت بود که آهوی قصه به زبان آمد و از امام در خواست ضمانت کرد. ضمانت آهوی مادری برای رفتن و سیر کردن دو برۀ شیری‌اش.

آهو رفت اما خیلی زود با آهوبره‌هایش بازگشت تا ضامنش را آزاد و خود را تسلیم شکارچی ‌کند.

شکارچی که این وفای به عهد را دید، منقلب می‌‌شود و فوراً آهو را آزاد کرد.

مادربزرگ همیشه به این‌جای قصه که می رسید رو می‌کرد به سمت حرم و زیر لب می‌گفت: السلام علیک یا ضامن آهو!

بزرگتر که شدیم شنیدیم که داستان واقعی ضامن آهو ازقرار نقل دیگری دارد. روایتی که شیخ صدوق به شکلی دیگر بازگو می‌کند.

این‌طور که: محمّد بن احمد بن اسماعیل سلیطى از حاکم رازى، دوست ابو جعفر عتبى شنیده‌ بود که می‌گفت: در روزگار جوانی، نظر خوشی به طرفداران مشهدالرضا نداشتم و در راه، به غارت زائران می‌پرداختم. لباس‌ها، خرجی، نامه‌ها و حواله‌هایشان را به زور از آنان می‌گرفتم. روزی برای شکار بیرون رفتم و یوزپلنگی را به دنبال آهویی روانه کردم. یوزپلنگ همچنان به دنبال آهو می‌دوید تا به‌ ناچار، آهو به کنار دیواری پناه برد و ایستاد. یوز هم در مقابل او ایستاد، ولی به او نزدیک نمی‌شد.

هرچه کوشش کردم که یوزپلنگ به آهو نزدیک شود، به سمت آهو نمی رفت و از جای خود تکان نمی‌خورد، ولی هر وقت که آهو از کنار دیوار دور می‌شد، یوز هم او را دنبال می‌کرد. اما همین که دوباره به دیوار پناه می‌برد، یوزپلنگ باز می‌گشت تا آن که آهو به سوراخ لانه ‌مانندی، در دیوار آن مزار داخل شد.

آن وقت، به همان جایی که آهو داخلش شده بود آمدم، و رد پای او را دیدم، ولی خود آهو را ندیدم. پس با خدای تعالی پیمان بستم که از آن پس زائران این مرقد را نیازارم و جز از راه خوبی و خوشی با آنان رفتار نکنم. از آن پس، هر گاه که کار دشواری به من روی می‌آورد، و مشکلی در زندگی پیدا می‌کردم، به این مشهد پناه می‌آوردم و از خدای تعالی در آن جا حاجت خویش را درخواست می‌کردم.خداوند نیاز مرا بر طرف می‌کرد.

حالا ایستگاه ضامن آهو، فضایی آینه کاری شده، برگرفته از تزئینات آینه‌کاری حرم ضامن آهوست که با قرارگیری مخاطب درآن آواهای آسمانی آشنا به گوش می‌رسد.

ثبت یک نظر